بسم الله الرحمن الرحیم

به فرموده‌ی رهبر عزیزمان نمی‌خواهیم موضوعات فرعی را اصلی کنیم و به حاشیه‌ها و حاشیه‌سازها بپردازیم. ولی چه کنیم که حاشیه سازها وارد مسائل اصلی و حیاتی نظام می‌شوند و به‌نظر می‌رسد در حد هشدار، ورود به این مباحث لازم باشد.

مشائی‌ها و جوانفکرها که چند روزی در بوته‌ی آزمایش چشیدن مزه‌ی ‌سکرآور قدرت ( البته به طفیل رئیس جمهور مکتبی و ولائی و متأسفانه بسیار خوش‌بین به اطرافیان ) قرار گرفته‌اند، چرا به عاقبت عبرت‌آموز همه‌ی کسانیکه در طول تاریخ 32 ساله‌ی انقلاب و قبل از آن، در مقابل ولایت فقیه، روحانیت اصیل و حزب‌اللهی های واقعی ایستادند، نمی‌اندیشند و از آن پند نمی‌گیرند.

از جلادان قلدری مثل محمدرضا و صدام تا دولت موقت، لیبرال‌ها، بنی‌صدر، منافقین، افرادی با عنوان اجتهاد و مرجعیت و اصلاح‌طلب و کسانی که به داشتن حکم از امام و نخست وزیر دوران دفاع مقدس بودن، استناد (!) می‌نمودند.

غیر از این است که با ایستادگی مردم در مقابل آنان یا فراری شدند یا واصل به درک یا منزوی و منفور؟

مصدق تا زمانی که مورد حمایت آیت‌الله کاشانی و بالتبع پشتیبانی مردم مسلمان ایران بود، آن‌قدر قدرت داشت که خواهر کثیف و قدرتمند شاه را به خارج تبعید کرد و باعث فرار شاه و ثریا شد. فراری که متعاقب آن مردم مجسمه‌های شاه را به پائین کشیدند.( شبیه دیماه 1357 )اما وقتی خود را از حمایت روحانیت آگاه، بی‌نیاز دید و نصایح خیرخواهانه‌ی آن فقیه عادل و بصیر را گوش نکرد و در نتیجه پشتیبانی مردمی را هم از دست داد، دیگر حتی خودش را نیز نتوانست حفظ کند.

رئیس جمهور محترم
آیا می‌دانید دوستان شما و افکارتان، هنوز هم به خاطر رأی دادن به شما و دولت قانونی‌تان هزینه پرداخت ‌می‌کنند؟ هزینه‌ای که تحملش فقط با مکتبی بودن ‌و سرباز مطیع ولایت بودن شما، آسان بوده و خواهد بود.
فعالیت ما برای شما و تبلیغ برای شما بخاطر امثال مطهری زمان و حمایت‌های خالصانه‌ی آنان  از شما بوده‌است. آیا صحبت‌های از سر سوز و هشدار دهنده‌ی اخیر این شخصیت پرکننده‌ی خلأ علامه‌ی طباطبائی را خوانده‌اید؟ آیا هشدارهای امام راحل به بعضی از افراد در مورد بیت و اطرافیانشان را به‌خاطر دارید؟ ما دوست داریم شما را تا آخر پشت سر رهبری و به‌عنوان بازوی پرتوان ایشان و خار چشم دشمنان ببینیم .

ان‌شاءالله